واحدی: پذیرش شروط شورای هماهنگی، یعنی سقوط جمهوری اسلامی


دویچه وله : مجتبی واحدی با بررسی بیانیه اخیر «شورای هماهنگی راه سبز امید» می‌گوید: «در بیانیه به آزادی شهروندان برای رای دادن به کاندیدای مورد نظر خود اشاره شده ولی کاش اعلام می‌شد همه گروه‌ها بتوانند کاندیدا معرفی کنند.»

«شورای هماهنگی راه سبز امید» با انتشار بیانیه‌ای «مقدماتی» درباره انتخابات دور نهم مجلس و با تحلیل شرایط کنونی ایران، سه گزینه «مشارکت بی قید و شرط» ، «تحریم بی قید و شرط» و «مشارکت مشروط» را بررسی کرده است.

شروط و استاندارد شورای هماهنگی راه سبز امید در مورد انتخابات سالم چنین عنوان شده است، «آزادی تمامی شهروندانی که در حوادث پس از انتخابات ۸۸ بازداشت شده‌اند،کوتاه شدن دست نظامیان از عرصه رقابت‌ها و هرگونه دخالت در مهندسی انتخابات، پایان بخشیدن به حبس موسوی و کروبی، پایان دادن به سانسور و فشار علیه رسانه‌ها، فعالیت آزاد احزاب و تشکل‌های صنفی سیاسی و نهادهای غیر دولتی، لغو نظارت استصوابی و عدم خشونت و تامین امنیت جانی و مالی احزاب، نامزدها و رأی دهندگان.

در یکی از بندهای این بیانیه آمده است: «تمامی شهروندان و همه گرایش ها و تشکل های سیاسی، ‏عقیدتی و قومی باید بتوانند بدون احساس زور و تحمیل در انتخابات فعال شوند و به نامزدهای مورد نظر ‏خود رای دهند و به خاطر رای خود مورد بازخواست و تهدید و محرومیت واقع نشوند.»

مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی در گفت‌و‌گو با دویچه وله هدف از انتشار این بیانیه را حساس شدن جامعه به تحولات سیاسی و مورد توجه قرار گرفتن حساسیت جامعه از طرف حاکمیت می‌خواند و می‌گوید: «در این بیانیه کاملا مشخص است که شورای هماهنگی راه سبز امید نه فضای جامعه را فضای انتخاباتی می‌‌داند و نه حاکمیت را آماده برگزاری انتخابات.» به گفته آقای واحدی این بیانیه بیشتر از آن‌که تبیین شروط شرکت در انتخابات باشد، شفاف‌سازی فضای عمومی جامعه است.

تفاوت شروط محمد خاتمی با شروط شورای هماهنگی راه سبز امید

اوایل تیر ماه ۹۰، محمد خاتمی رئیس‌جمهور پیشین ایران نیز شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات دوره نهم مجلس را مشروط به تحقق کامل «برگزاری انتخابات سالم، آزادی زندانیان، ایجاد فضای باز، سالم و امن سیاسی» کرده بود. بیانیه اخیر شورای هماهنگی راه‌ سبز امید چه تفاوتی با شروط پیش‌تر مطرح شده محمد خاتمی دارد؟

مجتبی واحدی در پاسخ به این سوال می‌گوید: «این بیانیه چند تفاوت عمده با صحبت‌های محمد خاتمی دارد. یک تفاوت این‌که آقای خاتمی به هیچ‌وجه معترض نظارت استصوابی نشده بود. نظارت استصوابی بزرگ‌ترین فریبی است که حاکمیت از سال ۶۸ شروع کرد. دیگر آن که آقای خاتمی به صراحت درباره عدم دخالت نظامیان در انتخابات صحبت نکرده بود. مسئله آخر که آقای خاتمی در صحبت‌های خود به آن اشاره نکرد، جمله دو پهلویی است که در این بیانیه آماده است. در این بیانیه به آزادی همه شهروندان و همه تفکرات برای رای دادن به کاندیدای مورد نظر خود اشاره شده است. اشاره مستقیم به این نکته نشده که همه شهروندان بتوانند کاندیدا داشته باشند. ای کاش اعلام می‌شد، همه گروه‌ها بتوانند بدون هیچ محدودیتی کاندیدا معرفی کنند.»

به اعتقاد مجتبی واحدی این بیانیه نشان می‌دهد که «شورای هماهنگی راه سبز امید» هم هیچ امیدی به برگزاری انتخابات آزاد ندارد. آقای واحدی می‌گوید: « این بیانیه نشانه دریافت پیام عمومی جامعه توسط «شورای هماهنگی راه سبز امید» است. ادعای حاکمیت در دو سال اخیر این است که با حذف گروه‌های مخالف و حتی گروه‌‌های اصلاح‌طلب و به قول آقای خامنه‌ای با حذف گروه‌های چپ اول انقلاب، گفتمان انقلاب را احیا کرده‌اند. پذیرش این شرط‌ها یعنی سقوط جمهوری اسلامی و به‌نظر می‌رسد جمهوری اسلامی به هیچ وجه زیر بار شروط این بیانیه نخواهد رفت. پذیرش این بیانیه یا حتی پذیرش بخشی از این بیانیه از طرف حاکمیت یعنی بازگشت به دوران احیای گفتمان مورد ادعای آقای خامنه‌ای.»

در بیانیه اخیر «شورای هماهنگی راه سبز امید» درباره مشارکت بی قید و شرط در انتخابات امده است: «جریان حاکم، بر مبنای برگزاری انتخاباتی مهندسی شده با نتایج از پیش معین در صدد نمایش تکثر صوری و رقابت ظاهری به اصطلاح پرشور است. لذا از هم اکنون براساس سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن، ارسال پیام و دادن چراغ سبز و وعده به برخی افراد را آغاز کرده است، تا شاید با ایجاد تفرقه میان جبهه گسترده منتقدان، زمینه چنین نمایشی را فراهم آورد. روشن است که ورود به انتخابات از چنین موضع ضعیف و عاری از هر گونه قدرت، هیچ گونه دستاورد و نتیجه مثبتی برای پیشبرد اصلاح امور، چه در سطح حاکمیت و چه در سطح جامعه نخواهد داشت.»

شورای راه سبز امید، «تحریم بی قید و شرط اصل هر گونه انتخابات» را نیز بی‌ثمر دانسته و «مشارکت مشروط» را به عنوان تصمیم این شورا برای مواجهه با انتخابات آتی معرفی کرده است.

نامه ی تکان دهنده ی امید کوکبی در شرح شکنجه ها و بازجویی هایش


کلمه:
چکیده :هنوز دلایل واقعی بازداشتم و تحمیل نظرات بازجویان به من برایم مبهم باقی مانده است . آنچه می دانم این است که سن و سال من و کارنامه زندگی ام نشان می دهد که فرد سیاسی نبوده ام و نیستم و نه خودم و نه خانواده ام هیچگونه سابقه عمل یا اندیشه سیاسی و شم سیاسی نداشته ایم ، چه رسد که شم امنیتی داشته باشم. در بازجویی هنگامیکه مشاهده می کردم بازجویان بر کارهایی که انجام نداده ام اصرار می ورزند و هر جا خواسته آنها برآورده شده است دست از سرم بر می دارند آسوده می شدم به این نتیجه رسیدم که نکاتی بنویسم که آنها خوششان بیاید و زودتر این دوره سخت فیصله یابد و به عواقب برخی از این نکات نادرست نمی اندشم. در شگفتم که آدمی بی تجربه که اجازه حضور وکیل در تحقیقات مقدماتی او را نداده اند و فردی اغفال شده توسط بازجویان و سرگردان میان بیم و امید و تهدید و فشار چگونه به آسانی تلقین پذیر می شود و خود را به خواسته های بازجویان می سپارد و برای خوشایند آن ها و خلاص شدن خویش می نویسد و حتی داستانسرایی می کند و بازجو ئی های او به ترکیبی از…

امید کوکبی، دانشجوی فوق دکترای فیزیک اتمی در آستانه ی تشکیل دادگاه خود در نامه ای تکان دهنده به آملی لاریحانی با توصیف شرح شکنجه ها و انفرادی های خود درخواست تشکیل دادگاهی عادلانه با امکان دفاع داده است.

این دانشمند جوان در بخشی از نامه ی خود شرح داده است: تهدیدات مکرر به بازداشت اساتیدم در ایران که به علت مشترکات علمی و همکاری تحقیقاتی مرا به دانشگاه دعوت کرده بودند و علاقه دو طرفه بین بنده و آن ها وجود دارد . تهدید به تحویل به بازجویانی که در شرایط طاقت فرساتری من را تحت شکنجه و ضرب و شتم فیزیکی در شرایط قطع غذا و سرویس های بهداشتی و هرگونه تماس با بیرون قرار دهند . مهمتر از همه اینها ، تکرارهای چندین باره بازجویان درباره اینکه پدرم که بخاطر عمل جراحی باز اخیر قلبش همچنان در شرایط نامناسبی قرار دارد ، دچار حمله قلبی شده و بخاطر بازداشت من روانه بیمارستان شده و آنقدر من را در بازداشت و سلول انفرادی و در شرایط قطع کامل ارتباطی با خانواده نگه خواهند داشت که وی را هرگز نبینم و از داشتن پدرم به علت فشارهای وارده به وی محروم شوم و همچنین عنوان کردن مشکل قلبی خواهرم که می گفتند وی نیز با شرایط نامطلوبی در به در دنبال کارهای من است و تحت فشارهای شدید روحی و روانی و نامساعد بودن روحیه خانواده حل و روز خوبی ندارد.

بر اساس گزارش های رسیده به کلمه در ابتدای خرداد ماه امسال جهت افزایش فشار بر این دانشمند جوان ایرانی، وی را برای تهیه مصاحبه علیه خود و اساتید علمی به بند ۲۰۹ اوین منتقل کرده بودند.

گزارش های آن روز ها حاکی از آن بود که فشارهای بازجویی برای تهیه مصاحبه ها و سناریو سازی اعتراف از سوی بازجوها از سر گرفته شده بود.

امید کوکبی که از هموطنان اهل سنت و ترکمن است و هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی ندارد، بهمن ماه سال ۸۹ هنگامی که برای دیدار با خانواده اش به ایران سفر کرده بود، بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و بیش از یک ماه در سلول انفرادی نگه داشته و سپس به بند ۳۵۰ منتقل شد.

وی که به «ارتباط با دولت متخاصم» و « کسب درآمد نامشروع» متهم شده است، از بزرگترین نخبگان فیزیک اتمی جهان است و پیش بینی می شود در سالهای آینده به یکی از بزرگترین دانشمندان این رشته تبدیل شود، اما در صورت تداوم حضور در زندان این فرصت برای وی و کشور از بین خواهد رفت. امری که به نظر می رسد بخش هایی از وزارت اطلاعات با برنامه ریزی قصد آن دارند، چه گرایشی در این وزارتخانه عزم خود را جزم کرده تا از رشد علمی نخبگان ایرانی که اقلیت قومی یا مذهبی هستند ممانعت به عمل آورد.

پیش از این نیز زندانیان سیاسی دیگر در نامه هایی از شکنجه ها و اعتراف گیری های غیر انسانی علیه خود پرده برداشته بودند.

همچنین ۲۶ نفر از زندانیان به نام و گمنام سیاسی در نامه ای با شرح شکنجه ها و فضای بازجویی های خود از وزارت اطلاعات و سپاه شکایت کرده بودند.

هر روز که می گذرد کوس رسوایی بازجویی ها و اعتراف گیری های نمایشی بلندتر نواخته می شود.

متن کامل این نامه ی تکان داده که گویای عدالت در سیستم قضایی است و در اختیار سایت کلمه قرار داده شده به شرح زیر است:

حضرت ایت الله لاریجانی

رئیس محترم قوه قضائیه

با سلام

بیش از هر چیز از اینکه به عنوان جوانی که در سال ۶۱ متولد شده ام و در دامان جمهوری اسلامی پرورش یافته و از ایام دانش آموزی تاکنون تمرکز اصلی ام روی مسائل علمی و تحصیلی و آموزشی بوده و همواره کوشیده ام بتوانم در این زمینه فردی مفید و موثر برای پیشرفت و ارتقای جامعه ام باشم، امروز باید در مورد اتهاماتی باور نکردنی علیه منافع کشورم دفاع کنم، متأسفم من به عنوان دانشجوی رتبه ۳۹ کنکور سراسری ، رتبه سوم المپیاد علمی آزمایشگاهی شیمی ، دریافت کننده سکه از مقام رهبری در دیدار ایشان با نخبگان علمی و استعدادهای درخشان ، رتبه برتر کنکور کارشناسی ارشد در چند رشته ، مصاحبه زنده تلوزیونی در شبکه بین المللی خبر در زمینه کاربردهای لیزر در پزشکی بعنوان محقق برتر کشور و… که هیچ شناختی از مقولات سیاسی و امنیتی نداشته و ناگهان با اتهاماتی روبرو شده ام که هرگز تصورش را هم نمی کردم، تا مدتی دچار سرگشتگی و سوال بودم .

پس از پایان دوره کارشناسی فیزیک در دانشگاه صنعتی شریف ، به علت علاقه به یادگیری و انتقال علوم کاربردی و تکنولوژی های نوین فیزیک تجربی در زمینه پزشکی و صنعتی به کشورمان از کشورهای صاحب تکنولوژی ، با توجه به پیشینه درخشان تحصیلی و تحقیقات علمی و تسلط به زبان انگلیسی ، دعوت نامه های متعددی از دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی اروپایی ، آمریکایی و کانادایی با پیشنهاد بورسیه کامل تحصیلی با تأمین کلیه مخارج اقامتی ، مسافرتی ، تحصیلی و تحقیقاتی دریافت کردم که در نهایت مرکز تحقیقات علوم اپتیک و فوتونیک اروپا در دانشگاه پلی تکنیک بارسلونا را به علت تمرکز خاص تحقیقاتی روی کاربردهای پزشکی و صنعتی لیزر و همچنین نزدیکی مسافت به ایران برای امکان رفت و آمد و دیدار با خانواده برای تحصیل کارشناسی ارشد و دکتری انتخاب نمودم. پس از پایان دوره دکتری در بارسلونا که هم اکنون فقط جلسه دفاع از تز دکترایم باقی مانده ، برای تکمیل تحصیلاتم در بالاترین سطوح علمی به عنوان یک محقق ایرانی به دعوت دانشگاه تگزاس که سرآمد رشته ام در ساخت لیزرهای فوق پیشرفته پزشکی ، صنعتی و تحقیقاتی است با بورسیه تحصیلی شرکت کردم.

هم در اروپا و هم درآمریکا ، بسیار مفتخر بودم که به عنوان یک جوان ایرانی با توجه به توانایی علمی ام توانسته ام استعداد و توان علمی ایرانیان را به همگان نشان دهم . علاوه بر دعوت از من و عضویت در پروژه های مهم کاربردی علمی و تحقیقاتی ملی آنها و انجمن های اصلی فیزیک و مهندسی برق ، امتیاز دسترسی به پایگاههای اطلاعات علمی و تجهیزات پیشرفته در مراکز تحقیقاتی آن ها را داشته باشم که نتیجه آن انتشار مقالات علمی فیزیک در بهترین ژورنال های بین المللی و سخنرانی های مکرر در کنفرانس های تراز اول بین المللی در اروپا و کانادا و آمریکا بعنوان یک دانشجوی ایرانی است .

به دلیل وابستگی فراوان عاطفی با خانواده بزرگ و زحمتکشم و علاقه به خدمت و انتقال علوم تکنولوژی به کشورم همواره در فکر بازگشت به کشورم بوده و هستم . بهترین ادعای این مدعا این است که بر خلاف بسیاری که از این سرزمین رفته و به هر دلیلی قصد بازگشت به کشور را ندارند سالیانه دو بار به ایران سفر کرده و در دانشگاه و مدارس قدیمی ام به دعوت اساتیدم ، کنفرانس و سخنرانی هایی برگزار کرده ، اطلاعات و تجربیات علمی خود را به اساتید ، دانشجویان و دانش آموزان منتقل کرده ام . در سال اخیر نیز با هماهنگی هایی که با اساتیدم در دانشگاه در حال صورت گرفتن بوده ، قصد بازگشت و مشغول شدن در دانشگاه و آزمایشگاههای تحقیقاتی برای انتقال تجربیاتم را داشتم . در آخرین سفرم به ایران ، در هنگام خروج از کشور در تاریخ دهم بهمن ماه ۸۹ به قصد ادامه تحصیلاتم ، در فرودگاه امام خمینی با اتهام شوک آور اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی کشور بازداشت و روانه زندان شدم . پس از ۳۶ روز سلول انفرادی که علی الخصوص با توجه به دردناک بودن اتهام وارده ، هر روز آن چون یکسال می گذشت به بند عمومی منتقل شده و فرصتی برای مطالعه قوانین و آشنایی با حقوق خود به دست آوردم و در حیرت تمام متوجه شدم که کل فرآیند بازداشت ، اتهام زنی و بازجویی ، از اساس غیر قانونی بوده است.

بنده با وجود سپری شدن بیش از ۵ ماه برخلاف مقررات مندرج در اصل ۳۲ قانون اساسی و مواد ۲۰، ۲۴ ، ۳۳ ، ۳۴ ، ۳۵ ، ۳۷ ، ۶۱ ،۱۲۳ و ۱۲۷ قانون آئین دادرسی مدنی در مدت بازداشت و زمان تحقیقات که تاکید قانون بر پرهیز از فوت وقت و انجام آن در اسرع وقت است ، هنوز بازداشت موقت هستم و از تمامی فعالیت های علمی ام باز مانده ام. در زمان بازداشت و کل دوران بازجویی هیچگونه دلیل و مدرکی برای اتهامات منتسب به من ارائه نشده است که برخلاف ماده ۱۲۴ قانون آئین دادرسی « قاضی نباید کسی را احضار یا جلب کند مگر اینکه دلایل کافی برای احضار یا جلب موجود باشد» بر خلاف اصل ۳۲ قانون اساسی که تفهیم اتهام باید با ذکر دلیل باشد ، برخلاف ماده ۲۴ آئین دادرسی که موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ شود و برخلاف ماده ۳۷ آئین دارسی که قرار بازداشت باید مستدل و مستند باشد، بوده است. متأسفانه در مورد اینجانب نه تنها در زمان بازداشت بلکه پس از آن نیز هرگز هیچ دلیل و مدرکی ارائه نشده است . همانطور که می دانید هر جرمی یا با بینه (دلال و مدارک ) ثابت می شود یا با اقرار و شرط معتبر بودن اقرار هم این است که در شرایط خوف و ترس و اکراه و تهدید و سلول انفرادی نباشد که متأسفانه همگی این شرایط نامتعارف در بازجویی از من اعمال شده است. برخلاف ماده ۱۲۴ آئین دادرسی سعی می شد که دلایل اتهام پس از بازداشت اینجانب از طریق اقرار از خود متهم آن هم در سلول انفرادی و در شرایط تهدید و فشار روانی ، فریب و ارعاب اخذ شود و نه تنها هیچگاه دلیل و مدرک ارائه نکردند ، بلکه پیوسته تاکید داشتند که هرگز مدرک و دلیلی را ارائه نخواهند کرد و باید خودت بگویی و اقرار کنی تا راستی آزمایی شود در حالیکه طبق ماده ۳۴ آئین دادرسی این بازجویی ها اگر در شرایط مناسب و آزادی و بدون سلول انفرادی و فشار و تهدید ارعاب و فریب هم باشد ، نه ارزش بینه بودن را دارد و نه ارزش اقرار.

همانگونه که گفته شد شرایط بازجویی کاملاً نا متعارف و پس از مطالعه قوانین آن طور که متوجه شدم غیر قانونی بوده است. در ماده ۱۲۹ آئین دادرسی تصریح شده است که موضوع اتهام و دلایل آن باید بصورت صریح به متهم تفهیم شود . سوالات باید مفید و روشن باشد . سوالات تلقینی یا اغفال یا اکراه یا اجبار متهم ممنوع است . بسیار متاسفم که بگویم بر خلاف تصور و انتظارم از نظام جمهوری اسلامی ، تمام موارد فوق در بازجویی ها نادیده گرفته شده است یعنی دلایلی در کار نبود که ارائه شود ، ادله ای وجود نداشت که صراحتی در آن باشد ، سوالات مفید و روشن نبوده سوالات همواره تلقینی بوده و بارها به من مطالبی به اجبار دیکته و القاء می شد و اغفال و اکراه و اجبار به وفور وجود داشت متاسفانه بازجویان از عدم آشنایی بنده با قوانین نهایت سوء استفاده را نمودند و پس از آشنایی با قوانین و حقوق خود برایم باور نکردنی نبود که همه آن کارها خلاف قانون بوده است .

تهدیدات مکرر به بازداشت اساتیدم در ایران که به علت مشترکات علمی و همکاری تحقیقاتی مرا به دانشگاه دعوت کرده بودند و علاقه دو طرفه بین بنده و آن ها وجود دارد . تهدید به تحویل به بازجویانی که در شرایط طاقت فرساتری من را تحت شکنجه و ضرب و شتم فیزیکی در شرایط قطع غذا و سرویس های بهداشتی و هرگونه تماس با بیرون قرار دهند . مهمتر از همه اینها ، تکرارهای چندین باره بازجویان درباره اینکه پدرم که بخاطر عمل جراحی باز اخیر قلبش همچنان در شرایط نامناسبی قرار دارد ، دچار حمله قلبی شده و بخاطر بازداشت من روانه بیمارستان شده و آنقدر من را در بازداشت و سلول انفرادی و در شرایط قطع کامل ارتباطی با خانواده نگه خواهند داشت که وی را هرگز نبینم و از داشتن پدرم به علت فشارهای وارده به وی محروم شوم و همچنین عنوان کردن مشکل قلبی خواهرم که می گفتند وی نیز با شرایط نامطلوبی در به در دنبال کارهای من است و تحت فشارهای شدید روحی و روانی و نامساعد بودن روحیه خانواده حل و روز خوبی ندارد.

بازجویان می دانستند که من وابستگی عمیق و شدید عاطفی به خانواده ام و خصوصاً پدر و مادر رنج کشیده ام دارم پدر و مادرم با آنکه از طبقه ای محروم در شهرستانی دوردست بوده اند، تنها با حقوق حلال معلمی پدرم، بدون داشتن هیچ منبع درآمد و یا پشتوانه سرمایه ای شخصی ، ۹ فرزند خود از جمله مرا به بهترین درجات علوی تحصیلی و علمی رسانده و تحویل جامعه داده و همچنان به رسالت خود ادامه می دهند. حتی شنیدن یک کلمه درباره بیماری و بستری شدن آن ها ، آن هم بخاطر وضعیت من در شرایط سلول انفرادی و ترس و بلاتکلیفی ، مرا دچار عدم تعادل و تسلیم پذیری شدید می کرد و به تنها چیزی که فکر می کردم این بود که هر دقیقه زودتر بتوانم از او اوضاع و احوال آنها آگاه شوم و در کنار آنان باشم . (اولین تماسم با خانواده ام ۲۴ روز پس از بازداشت پس از تحمل مانورها و فشارهای روانی فراوان بازجویان و کسب کسب خشنودی آنها برقرار شد که کمتر از ۲ دقیقه طول کشید) . وقتی مشاهده می کردم که هر وقت مطالبی را که بازجویان دوست دارند می نویسم و یا آنچه آنها دیکته می کنند مکتوب می کنم ، روند تحقیق سریعتر و با فشار کمتری پیش می رود، تهدید و ارعاب کمتر است بطور خودبخودی به این نتیجه رسیدم که مطالبی بنویسم که خوشایند بازجویان باشد و در بسیاری مواقع خودم برای جلب رضایت و خشنودی بازجویان آنچه را فکر می کردم آنها دوست دارند یا دیکته می کنند می نوشتم. در آن لحظه نمی توانستم فکر کنم و نمی دانستم این مطالب چه عواقب سنگینی ممکن است داشته باشد. آنها گاهی تهدید به اعدام می کردند و می گفتند می توانند حکم آن را از قوه قضائیه بدون هیچ مشکلی بگیرند و گاهی می گفتند اگر مطالبی را که آنها دیکته می کنند و از نظر آنها عین حقیقت است بپذیرم و مکتوب کنم ۲- ۳ روز بعدش تحقیقات تمام شده و برای ادامه تحصیلاتم و بازگشت به آغوش خانواده آزاد می شوم. من در میان خوف و رجا و دنیایی از ترس و امید و آرزوی هر لحظه آزادی زودتر ترجیح می دادم و رضایت آنها را به دست آوردم.

در مورد سوالات و نحوه القاء مطالب نیز مواردی هست که اهم آنها را در اینجا بازگو می کنم. بعنوان مثال در اکثر مواقع اساساً سوالی نوشته نمی شد، بلکه بازجویان بطور شفاهی سوال یا مطلبی را مطرح می کردند و از من می خواستند با خالی گذاشتن دو سطر برای سوال ، جواب را بطور کامل درباره آن بنویسم. نمی دانم بعدها در آن سطور خالی چه نوشته اند و آیا کلماتی که بار اتهامی و جرم داشته باشد در آنها است یا نه. مثلاً از من می خواستند بنویسم دانشگاهها چه امکاناتی و چه کمک هایی به دانشجویان می کنند و می خواستند آن را لیست کنم تمام مسافرت های علمی و مراجعه هایم به سفارت خانه ها و مخارج آن را بنویسم ، اقرادی را که در سفارت خانه و یا در کنفرانس دیده ام و با آن ها صحبت کرده ام تشریح کنم، کمک هزینه های مسافرتی و اقامتی دانشگاه را با ذکر مقادیر اما بدون ذکر عنوان دانشگاه لیست کنم ، هرچه در مورد اساتیدم و دوستانم در ایران و دانشگاه صنعتی شریف و روابط شخصی و تحقیقاتی و علمی دارم را بنویسم و حتی کار به جایی رسیده بود که از من می خواستند بنویسم که تصور خارجی ها از رشته تخصصی ام چگونه است و آن را بصورت ….. خلاصه نویسی کنم. بگویم در دانشگاه شریف آزمایشگاههائی که در دروسم گذرانده ام بنویسم و بگویم چه پروژه هایی آنجا انجام داده ام . برنامه آینده تحقیقاتی ام در ایران و خارج از کشور را تشریح کنم و بنویسم ….. اما این نکته که سوال را به صورت شفاهی عنوان می کردند و در هنگام نوشتن می خواستند که جای سوال را خالی بگذارم. بازجویان که در هنگام نوشتم مطالب را سطر به سطر از دستم گرفته و می خواندند ، بارها جواب های نوشته شده من را با خشم و تهدید و فریاد کنار گذاشته و با در اختیار گذاشتن برگه ای دیگر اجبار می کردند که مجدداً آنچه را که آنها می گویند و نظر و برداشت آنهاست بنویسم که صد افسوس من نیز چنین می کردم . علاوه بر این بسیاری از اقاریر من چیزی جز مطالب تلقین شده بازجویان نبوده اند. برای مثال می دانید که هر کس برای اخذ ویزا به سفارت خانه ای می رود، توسط کارمندان آنجا مورد مصاحبه قرار می گیرد. مانند آنچه هر روزه در تهران در سفارت خانه های خارجی اتفاق می افتد یا سفارت خانه های جمهوری اسلامی در نقاط دیگر جهان این یک امر بسیار عادی است و کسی را بخاطر پاسخگویی به سوالات کارمند سفارت مجرم نمی دانند. من نیز برای اخذ ویزای تحصیلی و علمی به سفارت آمریکا رفته و مصاحبه شدم و چیزی جز سوابق علمی و تحصیلی و دلیل سفر و درخواست ویزا از من نپرسیدند.اما در بازجویی ها ، بازجویان اصرار داشتند که کارمندانی که با من مصاحبه کرده اند ، کارمند سفارت نبوده و مأمورین سازمان اطلاعاتی آمریکا بوده اند و بنده با مأمورین اطلاعاتی آمریکا مصاحبه کرده ام و با دیکته کردن بین موارد به اجبار مرا در دام پیش فرض های بدون دلیل خود می انداختند که جواب دادن به سوالات آنها در ازای ویزا « همکاری اطلاعاتی » نام دارد . حتی فراتر از این هم رفته و اساتیدی را که در کنفرانس های علمی ملاقات کرده ام مأمور اطلاعاتی آمریکا می نامند. این در حالی است که آنها اساتید شناخته شده دانشگاهی در سطح جهانی هستند و جر تبادل نظر مباحث علمی محض که عرف نشست ها و کنفرانس های علمی است ، چیز دیگری نبوده است. لازم به ذکر است که نه سن من اقتضای داشتن اطلاعات ویژه ای را داشته و نه پست و مقام دولتی داشته ام که از چیزی اطلاعات داشته باشم یا دسترسی به هرگونه اطلاعات طبقه بندی شده داشته باشم. متأسفانه اصرار بازجویان القاء و دیکته مطالب و برداشت های خودشان از مسائل متعارف مجامع علمی و دانشگاهی تمامی نداشت . مورد دیگر در مورد بورسیه تحصیلی و تقبل هزینه های تحقیقاتی و تحصیلی و مسافرتی است که توسط دانشگاه انجام می شود و از امور عادی آنها حساب می شود. بازجویان از من خواستند که هزینه سفرهای علمی و جوایز تشویقی دانشگاه بابت چاپ مقاله های علمی و شرکت در کنفرانس های علمی و هزینه های اولیه اقامت و وسایل مورد نیاز تحقیقاتی که جزو قوانین دانشگاهها بر اساس خروجی علمی دانشجویان را بنویسم ولی نمی گذاشتند بنویسم که با هزینه دانشگاه بوده آنها متونی را به من دیکته می کردند که تحت فشار و خشم و فریاد بوده تا بتوانند آنچه خود می خواهند برآورده شود.

در بازجویی ها از من خواسته شد تا اطلاعات فنی رشته علمی خودم را بنویسم ، پیشرفت های علمی صورت گرفته در زمینه تحقیقاتی خودم در ایران که خود نیز در بخش هایی از آن قبل از رفتن از ایران در دانشگاه مشارکت داشته و بصورت مقالات علمی بین المللی نیز چاپ شده اند و یا مطالبی که سر کلاس های درس از اساتیدم شنیده ام و به نحو عمومی در اختیار همه دانشجویان آن درس بوده و صد البته اطلاعات صرف علمی است علاوه بر آن از من خواسته شد که در مورد اساتیدم در دانشگاه و روابط شخصی و تحقیقاتی و گروه تحقیقاتی در دانشگاه بنویسم. البته باز بدون دانستن و نوشتن سوال که به نظرم هیچ ارتباطی با موضوع اتهام وارد شده نداشت در نهایت دوست دارم متذکر شوم که در جریان غیر قانونی بازجویی برخلاف ماده ۱۲۸ قانون آئین دادرسی مدنی که می گوید متهم می تواند در تحقیقات مقدماتی وکیل خود را به همراه داشته باشد و در تبصره این ماده هم در مورد پرونده های امنیتی و محرمانه هنوز وکیل با اجازه قاضی منع نشده است. خصوصا اگرکسی مانند من که کاملاً از حقوق خود نا آگاه باشد. با این حال در بند سوم قانون حقوق شهروندی که بعد از قانون آئین دادرسی تصویب شده است و حاکم بر آن است دادسراها مکلفند (نه صاحب اختیار) که فرصت استفاده از وکیل را برای متهم در دوره تحقیقات فراهم کنند اما متاسفانه این حقوق از من دریغ شده است.تمام بازجویی ها در زمان اقامت در سلول انفرادی در شرایطی مملو از خشم و فریاد و ارعاب و فشارهای روانی و عاطفی و ذهنی بازجویان به همراه فریب و اغفال انجام شد ، آنهم برای کسی مانند من که در تمام دوران زندگیم در شرایط علمی و آکادمیک و به دور از زور و اجبار و فشار پروش یافته است تسلیم شدنم در برابر این فشار ها و اغفال ها به دلیل بی تجربگی و سر بردن در شرایط شوک بوده است.

جناب آقای لاریجانی

هنوز دلایل واقعی بازداشتم و تحمیل نظرات بازجویان به من برایم مبهم باقی مانده است . آنچه می دانم این است که سن و سال من و کارنامه زندگی ام نشان می دهد که فرد سیاسی نبوده ام و نیستم و نه خودم و نه خانواده ام هیچگونه سابقه عمل یا اندیشه سیاسی و شم سیاسی نداشته ایم ، چه رسد که شم امنیتی داشته باشم. من همه چیز را در چارچوب علم و مبادلات علمی درک کرده ام و می کنم و تصور اینکه ممکن است این مقولات عرصه امور سیاسی و امنیتی تفسیر شود برایم ناممکن بوده است. در مورد دوره بازجویی هنگامیکه مشاهده می کردم بازجویان بر کارهایی که انجام نداده ام اصرار می ورزند و هر جا خواسته آنها برآورده شده است دست از سرم بر می دارند آسوده می شدم به این نتیجه رسیدم که نکاتی بنویسم که آنها خوششان بیاید و زودتر این دوره سخت فیصله یابد و به عواقب برخی از این نکات نادرست نمی اندشم . اکنون که از آن دوره بازجویی دور شده ام ، گویی همه چیز یک بار رویا بوده و وقتی متحیرانه به آن لحظات می نگرم در شگفتم که آدمی بی تجربه که اجازه حضور وکیل در تحقیقات مقدماتی او را نداده اند و فردی اغفال شده توسط بازجویان و سرگردان میان بیم و امید و تهدید و فشار چگونه به آسانی تلقین پذیر می شود و خود را به خواسته های بازجویان می سپارد و برای خوشایند آن ها و خلاص شدن خویش می نویسد و حتی داستانسرایی می کند و بازجو ئی های او به ترکیبی از راست و دروغ تبدیل می شود. با توجه به تخلفات انجام شده و شرایط نامناسبی که داشته ام اعلام می کنم که از این پس فقط دلایل و مدارکی اگر وجود دارد درباره آنها توضیح خواهم داد و وفق تبصره ذیل ماده ۵۹ آئین دادرسی که حاکی از لزوم استماع اقرار توسط قاضی است فقط اظهارات خود را که در حضور مقام قضایی و با حضور وکیل شخصاً می نویسم و تمام موارد قانونی که ذکر کرده ام رعایت شوند را تصدیق می کنم. از جنابعالی هم به عنوان رئیس قوه قضائیه استمداد یاری دارم تا امکان دفاع عادلانه در دادگاه بر اساس قانون برایم فراهم آید.

با احترام

امید کوکبی

آیت‌الله دستغیب: وای به حال علمایی که در مقابل این‌همه تخلف از شرع و قانون سکوت می‌کنند/ آقای موسوی کار مجلس خبرگان را انجام داد


سایت کلمه:
چکیده : چرا علمای اعلام و مراجع عظام و بزرگان در مقابل این همه خلاف شرع و قانون سکوت می کنند؟! مگر این افراد مومن و متدینی که در زندانها هستند غیر از عمل به دستورات قرآن و سنت که چکیده اش قانون اساسی است چیز دیگری می خواهند؟! مگر این دو بزرگوار جناب آقای میر حسین موسوی و حجة الاسلام والمسلمین کروبی چه گناهی کرده اند که باید ماه ها در حبس یاشند و هیچ خبری از آنها در دسترس نباشد؟

آیت الله دستغیب با انتقاد از سکوت اعضای مجلس خبرگان و علما و بزرگان در قبال ظلم‌های حاکمیت، گفت: چرا علمای اعلام و مراجع عظام و بزرگان در مقابل این همه خلاف شرع و قانون سکوت می کنند؟! مگر این افراد مومن و متدینی که در زندانها هستند غیر از عمل به دستورات قرآن و سنت که چکیده اش قانون اساسی است چیز دیگری می خواهند؟! مگر این دو بزرگوار جناب آقای میر حسین موسوی و حجة الاسلام والمسلمین کروبی چه گناهی کرده اند که باید ماه ها در حبس یاشند و هیچ خبری از آنها در دسترس نباشد؟

موسوی چون دور شدن حاکمیت از قانون اساسی را تذکر داد به حصر برده شد

کروبی و موسوی خواستار مطالبات بر حق مردم بودند؛ آمریکایی و اسرائیلی خوانده شدند

ایشان همچنین تصریح کرد: آقای موسوی کار همه اعضای خبرگان را انجام داد، دور شدن حاکمیت از قانون اساسی را تذکر داد و نسبت به عواقب هر گونه اقدام خلاف شرع و قانون به مسئولین هشدار داد مع ذلک اشان را در حصر کردند و هیچ یک از بزرگان هم اعتراضی نکردند. این نوع برخوردها با کسانی که عمری را در همین دستگاه خودتان بوده اند صحیح نیست، خوب خودتان انقلاب کردید و خودتان همراه امام بودید و در دفاع مقدس از انقلاب دفاع کردید و این دو بزرگوار کمک کار شما بودند اما چون خواستار اجرای قانون اساسی و مطالبات بر حق مردم شدند، آمریکایی و اسرائیلی شدند؟! وظیفه شما اعضای خبرگان است که این تخلفات صورت گرفته را به گوش رهبری برسانید و تذکر دهید نه اینکه با سکوت خود موجبات بدبینی مردم را فراهم کنید.

به گزارش وب‌سایت حدیث سرو، این مرجع تقلید در ادامه جلسات تفسیر قرآن خود و در تفسیر آیات شصت و نهم تا هفتاد و پنجم سوره مبارکه غافر، گفت: تکذیب قرآن خود بر دو شعبه است؛ یکی تکذیب لفظی قرآن و دیگری تکذیب عملی آن بدین معنی که انسان عملا به دستورات قرآن و احکام اسلام اعتنایی ندارد و با توجیهاتی که برای خود درست می کند، پا روی عمل به دستورات این کتاب آسمانی می گذارد.

ایشان ادامه داد: یکی از مصادیق کتاب هم ائمه اطهار (علیهم السلام) هستند. یعنی کسانی که نسبت به این حضرات ظلم کردند؛ یعنی مولا علی (ع) را خانه نشین کردند و خلافت ایشان را غصب کردند و ایشان و ائمه بعد از ایشان را به شهادت رساندند به زودی کیفر کردارشان را خواهند دید که چگونه گردنهایشان با غُل و زنجیر بسته می شود و در آتش دوزخ معذّب خواهند بود.

شرک ورزیدن به خدا برای علما و بزرگان خیلی خطرناک است

آیت الله دستغیب در ادامه با اشاره به خطرات ریاست و شهرت خصوصا برای علما و بزرگان گفت: شرک ورزیدن به خدایتعالی یعنی اینکه انسان موثر را غیر خدا بداند و به غیر خدا دلبسته شود و این مطلب بخصوص برای علما و بزرگان خیلی خطرناک است و پناه برخدا انسان را در سراشیبی سقوط قرار می دهد. ریاست و شهرت باعث دور شدن انسان از مقصد اصلی که همان معرفت خدایتعالی است می شود؛ یک همچین اشخاصی چه بسا خود را اهل علم می دانند و خود را به عنوان مجتهد و مرجع مردم نیز معرفی می کنند اما در واقع چون به دنبال تهذیب درون و معرفت خدایتعالی نبودند و ریاست و قدرت را دستاویز خود کردند، برای خدایتعالی شریک قائل شده اند.

خلفای عباسی با این توجیه که امیرالمونین هستند گروه گروه انسان های بی گناه را به قتل رساندند

ایشان ادامه داد: خیلی از این خلفای عباسی نماز می خواندند و حتی امام جمعه هم بودند ولی مع ذلک در موقع خودش گروه گروه انسانهای بی گناه را به قتل رساندند و از هیچ جنایتی فروگذار نبودند و به توجیهات مختلف که ما امیر المومنین هستیم و خلیفه واجب الاطاعة، به مردم ظلم می کردند و راه طغیان و سرکشی را در پیش گرفتند و در عمل خود را همردیف خدایتعالی می دانستند و همه را ملزم به پیروی از دستورات خود می کردند؛ روز قیامت به یک همچین اشخاصی گفته می شود: اَینَ ما کُنتُم تُشرکُون: آن شریکان که براى خدا مى‏پنداشتید کجا هستند؟

افرادی که در دستگاه ظلمه هستند موفق به توبه نمی شوند

این مرجع تقلید در ادامه با اشاره به این مطلب که افرادی هم که در دستگاه ظلمه هستند و فرمانبرداری می کنند و یا به نحوی ولو با سکوت خود، راضی به اعمال آنها هستند، گفت: وقتی حضرت امام سجاد(ع) را در غل و زنجیر کردند درست است که ظاهرا این غُل و زنجیرها بر گردن حضرت است اما باطنا این غُل و زنجیرها دامنگیر این اشخاص ظالم است یعنی گردن کسی که این کار را کرده و همچنین کسانی که این عمل را می بینند و دفاعی از حق نمی کنند. یک همچین اشخاصی معلوم هم نیست که موفق به توبه شود.

چرا علما در مقابل این همه خلاف شرع و قانون سکوت می کنند؟

مگر موسوی و کروبی چه گناهی کرده اند باید ماه ها در حبس باشند؟

این عضو مجلس خبرگان در بخش دیگری از سخنان خود ضمن اظهار تاسف از سکوت علما و بزرگان گفت: چرا علمای اعلام و مراجع عظام و بزرگان در مقابل این همه خلاف شرع و قانون سکوت می کنند؟! مگر این افراد مومن و متدینی که در زندانها هستند غیر از عمل به دستورات قرآن و سنت که چکیده اش قانون اساسی است چیز دیگری می خواهند؟! مگر این دو بزرگوار جناب آقای میر حسین موسوی و حجة الاسلام والمسلمین کروبی چه گناهی کرده اند که باید ماه ها در حبس یاشند و هیچ خبری از آنها در دسترس نباشد؟ خوب این دو بزرگوار زحمات زیادی را برای انقلاب کشیده اند و مورد نظر حضرت امام خمینی (ره) بودند. آقایان و علمایی که لباس پیغمبر بر تن دارید و عمامه به سر هستید؛ این سکوت شما یعنی رضایت به وضع موجود.

مجلس خبرگان باید تخلفات صورت گرفته را تذکر دهد

چطور است لباس پیامبر بر تن کرده اید و دم فروبسته اید؟

ایشان در ادامه با اشاره به نقش خطیر مجلس خبرگان گفت: از جمله کسانی که باید صحبت کنند و فریاد دادخواهی مردم را به سمع بزرگان برسانند شما اعضای مجلس خبرگان رهبری هستید که باید نسبت به تخلفات صورت گرفته توسط زیر مجموعه رهبری، از سپاه و بسیج و اطلاعات و صداوسیما و… تذکر دهید. غالب شما فقه و اصول خوانده اید و لباس مقدس پیامبر(ص) را به تن کرده اید و بعضی هم خود را مفسر قرآن می دانید چطور می شود که اطلاع از این همه اعمال خلاف شرع و قانون دارید و آن وضع شکنجه های کذایی در زندانها به سمع مبارکتان می رسد و دم فرو بسته اید؟! الله اکبر، اگر اطلاع داریم و حرف نمی زنیم وای بحالمان و اگر هم نمی دانیم باز هم وای بحالمان. نامه حضرت امام سجاد ع که به عالمی به نام زُهری می نویسد را بخوانیم و به خود بیاییم. حضرت به یک همچین شخصی که اهل فقه است و محل رجوع مردم است به عنوان نصیحت و خیرخواهی می فرماید: “خدا ما و تو را از فتنه ها نگه دارد وبتو از دوزخ ترحم کند، تو امروز به وضعی افتادی که سزاست هر که تو را بدان حال ببیند برایت طلب رحمت کند بتحقیق که بار نعمت خدا بدوش تو سنگین شده که به تو بدنی سالم و عمری دراز داده، حجت های خدا بر تو استوار است که قرآن را می دانی و فقه دینش را خوانده ای.”

آیت الله دستغیب ادامه داد: بعد در ادامه حضرت می فرمایند: “بدانکه کمترین کتمان حق و سبکترین باری که بر دوش داری این است که به وحشت ظالم انس گرفتی و راه گمراهی را با نزدیکی خودت به او و اجابت دعوت او برایش هموار کردی، وه چه می ترسم که فردای قیامت بهمراه خائنان گرفتار گناه خود باشی و از اینکه هر چه بگیری برای اعانت با ظلمه مسوول از آن باشی،تو مالی را گرفتی که از آن تو نیست از آن دستی که گرفتی و به کسی نزدیک شدی که باحدی حق او را رد نکرده و تو هم با تقرب به او هیچ باطلی را رد نکردی، تو دوست داشتی کسی را که با خدا می جنگد، آیا چنان نیست که تو را دعوت کردند و قطبی ساختند برای چرخاندن ستم خود و تو را نردبان گمراهی خود نمودند. در دل عوام جای گرفتی و آنها به دور تو جمع شدند و از رای تو پیروی کردند، اگر چیزی را حلال دانستی، حلال دانستند و اگر حرام دانستی حرام دانستند.”

موسوی کار خبرنگان را انجام داد اما ایشان در حصر است و بزرگان هم اعتراضی نکردند

با سکوت خود موجبات بدبینی مردم را فراهم کردید

این مرجع تقلید ادامه داد: این بنده خدا آقای موسوی کار همه اعضای خبرگان را انجام داد، دور شدن حاکمیت از قانون اساسی را تذکر داد و نسبت به عواقب هر گونه اقدام خلاف شرع و قانون به مسئولین هشدار داد مع ذلک اشان را در حصر کردند و هیچ یک از بزرگان هم اعتراضی نکردند. این نوع برخوردها با کسانی که عمری را در همین دستگاه خودتان بوده اند صحیح نیست، خوب خودتان انقلاب کردید و خودتان همراه امام بودید و در دفاع مقدس از انقلاب دفاع کردید و این دو بزرگوار کمک کار شما بودند اما چون خواستار اجرای قانون اساسی و مطالبات بر حق مردم شدند، آمریکایی و اسرائیلی شدند؟! وظیفه شما اعضای خبرگان است که این تخلفات صورت گرفته را به گوش رهبری برسانید و تذکر دهید نه اینکه با سکوت خود موجبات بدبینی مردم را فراهم کنید.

شما که عالم هستی سکوتت فایده ای ندارد

وی افزود: در همین قضایای اخیر مسجد قبا که سه نفر از طلاب ما را تبعید کردند؛ یکی از دوستان ما برای دادخواهی خدمت یکی از علما رسید و گفته بود: ما نمی خواهیم که از ما دفاع کنید و حرف بزنید ولی بدانید که ما می خواهیم حجت را برای شما تمام کنیم و در پیشگاه خدایتعالی عذری نداشته باشیم؛ ما کسانی هستیم که آمدیم با شوق و ذوق در این لباس مقدس و درس خواندیم و چیز یاد گرفتیم و متوجه حق شدیم، حال که به حق عمل کردیم اینطور با ما برخورد کردند. این دوست ما گفت: این عالم پس از شنیدن این سخنان سرش را به زیر انداخته بود و چیزی نگفت. خوب شما که عالم هستی و عمری درس فقه و اصول خوانده ای این سکوتت فایده ای ندارد و باید صحبت کنید و تذکر دهید. سلام وصلوات خدا بر حضرت امام زین العابدین (ع). در عین حالیکه پدرش را به شهادت رساندند و اهل بیت پیامبر را به اسارت بردند ولی مع ذلک بر روی منبر می رود و حقایق را می فرماید؛ مقصود این است که آقایان به خود بیایند و این سکوت خود را بشکنند.

فصل الخطاب من این انتخابات است


با نزدیکی انتخابات نهمین دروه مجلس شورای اسلامی ایران، صحبت‌ها و حرف و حدیث‌ها برای شرکت یا عدم شرکت در آن بالا گرفته است.

آنچه این انتخابات را با انتخابات سایر دوره‌ها متمایز کرده است اقدامات وحشیانه دولت و حکومت با مردم معترض به انتخابات و زندانی کردن دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 است . زندانیانی که آنها حتی اجازه‌ی ملاقات با خانواده خود و یا نامه نگاری را ندارند ، حقوقی که حتی زندانیان خطرناک از آن بهره‌مندند.

در این حال عده‌ای که ما آنان را با نام اصلاح‌طلب می‌شناسیم بر سر دو راهی قرار گرفته‌اند.

اینان در حالی که یاران سابق خود را در بند می‌بینند ، طمع قدرت آنان را به شرکت در انتخابات وا می‌دارد و حکومت از آن به بهترین نحو استفاده می‌کند.

حکومت به این اصلاح‌طلبان هشدار داده که تنها راه عبور از فیلتر شورای نگهبان اعلام برائت از دو نامزد ریاست جمهوری در بند یعنی آقایان موسوی و کروبی و نیز اعلام برائت از مردمی است که در اعتراضات شرکت داشتند .

با این شرایط گفته شده در بالا آنان که خود را بیشتر به حکومت وابسته‌تر می‌بینند تا مردم ، با اعلام برائت از مردم هر روز به شورای نگهبان پیام می‌فرستند که خواهان ماندن در قدرتند و میخواهند در انتخابات شرکت کنند.

اما من خطاب به این اصلاح‌طلبان می‌گویم که سر خم کردن در مقابل انتخابات نمایشی حکومت فصل الخطاب من است و هر کس به هر شکل و هر نام که داشته اگر برای تایید انتخابات دروغین حکومت حرکت کند دیگر از مردم نیست و فرقی با احمدی‌نژاد و خامنه‌ای خونخوار ندارد.

اینان حتی گناهشان بیشتر است چرا که با این کار وجهه‌ی جنایات حکومت را مقبول جلوه می‌دهند و مردم معترض را خاطی و مجرم قلمداد می‌کنند. مردمی که همواره از اینان حمایت کرده‌اند.

اگر قرار بر این باشد که بین موسوی و کروبی در بند و این شیفتگان قدرت کسی را انتخاب کنم مطمئنا موسوی و کروبی انتخاب من خواهند بود.

اظهارات بی نظیرمجتبی واحدی: آقای خاتمی این خیانت است +فیلم + لینک دانلود


اظهارات بی نظيرمجتبی واحدی: آقای خاتمی اين خيانت است

لينک دانلود

مجتبي واحدي(مشاور ارشد آقاي کروبي):
چه آقاي خامنه اي و آقاي خاتمي بخواهند يا نخواهند ملت به آزادي و آرمان هايشان خواهند رسيد

مجتي واحدي:اگر قرار به مصالحه بود، آقاي موسوي و کروبي که نسبت به آقاي خاتمي بسيار نزديک تر به نظام بودند و حکومت حتي منت آنها را هم مي کشيد!

مجتبي واحدي: آقاي خاتمي من به صراحت مي گويم اين (صحبت و قصد شرکت در انتخابات آينده و دلسرد کردن مردم) خيانت به آرمان هاي ملت است و اصلاح طلب واقعي هيچ گاه دست از آرمان هاي ملت نمي کشد

گيرم که براي آقاي خامنه اين تنور انتخابات را داغ کرديد! چه هدفي را دنبال مي خواهيد کنيد؟بياييد به مردم بگوييد!

مجتبي واحدي:من به صراحت و با افتخار مي گويم که به هيچ وجه اصلاح طلب نيستم! چون ديگر اصلاحات در اين نظام که جائر و ظالم و ديکتاتور است بي معنيست