آیت‌الله‌العظمی وحید خراسانی: حق‌گویی و حق‌طلبی، بازگشت ندارد


کلمه: آیت‌الله العظمی حسین وحید خراسانی، از مراجع تقلید معظم شیعه، به درخواست برخی اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برای تعدیل اظهاراتش پاسخ منفی داده و تاکید کرده است که انتقاداتش از برخی عملکردها، با اندیشه‌ی قبلی بوده، با اعتقاد بیان شده، از باب حق‌گویی و حق‌طلبی بوده و ادامه خواهد داشت.

به گزارش کلمه، پس از آنکه آیت‌الله‌العظمی وحید خراسانی انتقاداتی را در خصوص وضعیت زندان‌ها و سپس مشغول بودن سران حاکمیت به دعوای قدرت و بی‌توجهی ایشان به وضعیت اعتقادی جامعه مطرح کرد، برخی تلاش کردند تا با ارسال پیامک‌هایی برای شاگردان این مرجع تقلید، آنها را از شرکت در جلسه درس ایشان منصرف کنند. اما برخلاف تصور آنها و تبلیغاتی که صورت گرفته بود، در جلسه بعدی درس ایشان به حدی طلاب و روحانیون حضور پرشوری داشتند که جمعیت پرتعداد حاضران در درس ایشان از شبستان مسجد اعظم قم فراتر رفت و گزارش شده که تا صحن مرقد مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی هم جمعیت نشسته بود.

بر اساس این گزارش، پس از این استقبال گسترده و ناکام ماندن تبلیغات علیه این مرجع تقلید منتقد، برخی اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نسبت به احتمال گسترش انتقادات ایشان و دیگر مراجع ابراز نگرانی می‌کنند و از این رو آیت‌الله محمد مؤمن را به همراه گروهی از اعضای این تشکل رسمی حوزه، به دیدار آیت‌الله‌العظمی وحید می‌فرستند تا با ایشان برای تغییر یا تعدیل نظرشان گفت‌وگو کنند.

در این جلسه، که گزارشی از آن در اختیار کلمه قرار گرفته، اعضای جامعه مدرسین از آیت‌الله‌العظمی وحید می‌پرسند: با توجه به فرمایشات پیشین جنابعالی که احترام و حفظ نظام را مورد تاکید قرار داده بودید، چگونه این انتقادات را مطرح ساخته‌اید، چرا که تقریبا این انتقادات متوجه رهبری است. آنها همچنین از این مرجع تقلید منتقد می‌خواهند اظهارات خود را در همان جلسه‌ی درس، تصحیح یا تعدیل کند.

اما آیت‌الله‌العظمی وحید خراسانی در پاسخ، تاکید می‌کند: تمام چیزهایی که من گفته‌ام، اندیشیده بوده، فکر کردم و با اعتقاد بیان داشته‌ام و برگشتی هم وجود ندارد و به امواج سیاسی هم ربطی ندارد و فقط از باب حق‌گویی و حق‌طلبی بوده است.

این مرجع تقلید در عین حال تصریح می‌کند: حرف‌های بسیار اساسی‌تری دارم که در آینده به تدریج مطرح خواهم کرد، و ممکن است نظرات من به هرکس که شما فکر می‌کنید هم بر بخورد.

آیت‌الله‌العظمی وحید خراسانی همچنین در پاسخ به سخنان حجت‌اسلام کعبی از اعضای جامعه مدرسین که ظاهرا متضمن برخی هتاکی‌ها نیز بوده، می‌پرسد: اشخاص مهم‌ترند یا اسلام؟ بنیانگذار جمهوری اسلامی الان کجا هستند؟ آقای خامنه‌ای و من تا کی خواهیم ماند؟

ایشان خطاب به اعضای جامعه مدرسین می‌افزاید: هیچ‌کس نخواهد ماند. اعلام خطر من به خاطر عملکردهاست و نباید به اسلام خدشه‌ای وارد شود، چون ما همه رفتنی هستیم و اسلام عزیز ماندگار است و بایستی پایدار بماند.

بر اساس این گزارش، اعضای شرکت‌کننده در این جلسه از سوی جامعه مدرسین، که ظاهرا قصد داشته‌اند پس از آن در اظهارنظرهایی از تصحیح و توضیح آیت‌الله‌العظمی وحید در خصوص سخنان انتقاد‌آمیزش سخن بگویند، پس از مواجهه با چنین موضع صریحی از سوی این مرجع تقلید، سکوت پیشه می‌کنند و درباره‌ی این جلسه چیزی مطرح نمی‌کنند. اما همچنان در برخی محافل این‌گونه القا می‌شود که آنها آیت‌الله‌العظمی وحید را قانع کرده‌اند و نظر ایشان برگشته است!

عامل اوج‌گیری نگرانی‌های برخی وابستگان به حاکمیت از مواضع اخیر آیت‌الله‌العظمی وحید خراسانی، انتقادات صریح ایشان در یکی از آخرین جلسات درس تفسیر خود از عملکرد نظام است؛ اظهاراتی که ایشان در آن، از برخی نهاد ها با عنوان “دستگاه فاسد” یاد کردند و خشم برخی طلاب حامی دولت را برانگیخت، به طوری که با وجود استقبال طلاب و روحانیون حاضر در درس این مرجع تقلید از اظهارات ایشان، جمع اندکی در پایان درس ایشان در محل حاضر شدند و شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» دادند.

آیت‌الله‌العظمی وحید در درس تفسیر قرآن خود و در ادامه تفسیر سوره‌ی یس که به موضوع حکمت قرآن اختصاص داشت، از نسبت‌های ناروایی که برخی از فرقه‌های مسیحی به حضرت داود روا می‌دارند، انتقاد کرده و ضمن ضال و مضل خواندن تبلیغ این‌گونه اعتقادات، از رواج فعالیت آنها در کشور به شدت انتقاد کرده و حاکمیت را به علت بی‌تفاوتی نسبت به چنین وضعی، به باد انتقاد گرفته بود.

این مرجع تقلید گفته بود: “این مسیحیت با این ریشه در این کشور، جوانان شیعه را گمراه می‌کند و اینها روی ریاست خود دعوا دارند، یکی نیست به این دستگاه فاسد بگوید این همه تبلیغات مسیحیت ضال و مضل حتی در قم به چه معناست؟ اینها را دارند به خورد این امت می‌دهند و در قبال اسلام، این دستگاه با این بساط اگر یک‌جایی یک کلمه بویی برای تزلزل مقام من باشد، همه آنجا حاضر می‌شوند، اما دین و ایمان از مغز این جوانها برده می‌شود و همه در خفقان و خوابیده‌اند. دنبال مقام و مال‌اند و دم از اسلام می زنند. بساط تبلیغ مسیحیت باید از این مملکت برچیده شود، و الا آبرو برای نظام نخواهد ماند.”

این البته تنها موضع آیت‌الله‌العظمی وحید نبود که به مذاق حاکمیت خوش نیامد، چرا که ایشان اندکی قبل‌تر هم با پذیرش جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی برای ملاقات و شنیدن سخنان ایشان، و کمی بعد با زیر سؤال بردن رویه‌ی حاکمیت برای حبس منتقدان، بار دیگر جدایی راه خود از روحانیون وابسته یا پذیرای ظلم و یا ساکت در برابر آن را نشان داده بود.

این مرجع تقلید، در درس خارج فقه خود در مسجد اعظم قم که گفته می‌شود پرجمعیت‌ترین کرسی تدریس در حوزه علمیه است، در جمع هزاران تن از روحانیون و فضلای حوزه، به انتقاد از کسانی پرداخت که حبس و زندانی کردن را برخوردی عادی و پیش پا افتاده تلقی می‌کنند. ایشان ظرفیت تشخیص الزام حبس را تنها در توان فقیهی دانست که به عمق فقه شیعه رسیده، و در ادامه، برخورد خلیفه‌ی وقت در زندانی کردن ابن‌مسعود را نادرست دانسته و به بیان شأن والای ابن‌مسعود در فهم دین و تفسیر قرآن اشاره کرده و گفته بود: “حبس و زندانی کردن وی، فقط به جرم نقل روایت و سنت پیامبر بوده است.”

ایشان به این مناسبت، اشاره‌ای به موضوع زندان از نظر فقه کرده و از آن به عنوان موضوعی شدید یاد کرد که فقط فقیهی که به «مُخّ فقاهت» رسیده، می‌داند که حبس در چه مواقعی جایز است. آیت‌الله‌العظمی وحید بدین ترتیب با زیر سؤال بردن ضمنی و نامشروع خواندن دادگاههای غیرقانونی و فله‌ای رایج در دوران پس از انتخابات، تاکید کرده بود که اساس دین بر حریت است، و محرومیت از خانواده و جامعه را برخوردی سنگین دانسته بود که تنها پس از رسیدن به عمق فقاهت می‌توان موارد آن را فهمید.

این مرجع تقلید در حالی دیدار با خانواده زندانیان سیاسی را پذیرفت که پیش از آن دیدار با احمدی‌نژاد و هیچ مقام دولتی دیگری را نپذیرفته بود، و پس از آن هم دیدار با رهبری را در سفر پرهزینه و تبلیغاتی ایشان به قم نپذیرفت، نه در آن سفر به دیدار آیت‌الله خامنه‌ای رفت و نه در چند سفر بعدی وی به قم در ملاقاتی با رهبری نظام شرکت کرد؛ اقدامی که آشکارا خشم مدافعان عملکرد دو سال اخیر حاکمیت را برانگیخت.

سال 1390، سال آگاهی تا رهایی


کلمه : رسانه‌های سبز ایران، به تأسی از همراهان جنبش سبز آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی، و به پاسداشت اتحاد خود و دیگر همراهان سبز، سال ۱۳۹۰ را سال «آگاهی تا رهایی» پیشنهاد کردند و خاطرنشان ساختند که صد سال پایداری و استقامت در راه مبارزه با استبداد در ایران به ما آموخته است که آگاهی چشم اسفندیار دیو استبداد و تمامیت خواهی است و امروز نیز گسترش آگاهی‌ها ارزشمندترین سرمایه‌ی ما برای حضوری پردوام در راه سبز امید است.

به گزارش کلمه، در بیانیه مشترک رسانه‌های سبز همچنین تاکید شده است: اکنون سال ۱۳۹۰ پیش روی ماست و جز با تکیه بر راهبرد همیشگی آگاهی‌بخشی، به همراه امید و ایستادگی تا رهایی از سیطره استبداد و نیل به آزادی و عدالت و صلح و کرامت انسانی، نمی‌توان پایداری در این راه سبز امید را تضمین کرد.

متن این بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

هموطنان و همراهان راه سبز امید، سلام بر شما

درود بر صبر و استقامتتان در پیمودن این مسیر صعب اما نورانی.

سالی که گذشت، سالی نه در شعار که به رسم عمل، به صبر و استقامت نامی و ماندگار شد. سال گذشته را با آگاهی از راه سخت پیش رو آغاز کردیم. هر ایرانی در جبهه‌ای همراهان سبز خود را یاری می‌کرد. از برادران و خواهران مقاوم و سرفراز در‌بند، تا آن مادر سالخورده که دعای خود را بدرقه‌ی راهمان کرد؛ یا جوانی که با نیتی پاک، دستبند سبز خود را برای ما به امانت گذاشت و به خیابان رفت و به خیل شهیدان راه وطن پیوست.

آری! در سال ۱۳۸۹ همه دست در دست هم، نشان صبر و استقامت را بر تارک زمان حک کردیم. آن‌قدر مصمم و متحد در چشمان استبداد چشم دوختیم و در برابرش ایستادیم که تاریک‌اندیشان به خیال خام و باطل خود رهبران سبزاندیش را از ما جدا کردند تا شاید دستان اتحاد ما را از هم جدا و صفوف در‌هم‌فشرده‌مان را متفرق کنند. اما تجربه بیست و پنجم بهمن این سال نشان داد که جنبش سبز حق‌طلبی ملت ایران از بین رفتنی نیست و راه سبز امیدی که از ۲۵ خرداد ۸۸ آغاز شده بود، همچنان با همه‌ی فراز و نشیب‌ها ادامه دارد. اکنون سال ۱۳۹۰ پیش روی ماست و جز با تکیه بر راهبرد همیشگی آگاهی‌بخشی، به همراه امید و ایستادگی تا رهایی از سیطره استبداد و نیل به آزادی و عدالت و صلح و کرامت انسانی، نمی‌توان پایداری در این راه سبز امید را تضمین کرد.

ما رسانه‌های سبز ایران به پاسداشت اتحادمان و به تأسی از همراهان جنبش سبز آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی، سال آینده را سال «آگاهی تا رهایی» پیشنهاد می‌کنیم. صد سال پایداری و استقامت در راه مبارزه با استبداد در ایران به ما آموخته است که آگاهی چشم اسفندیار دیو استبداد و تمامیت خواهی است. امروز نیز گسترش آگاهی‌ها ارزشمندترین سرمایه‌ی ما برای حضوری پردوام در راه سبز امید است.

سال جدید را سالی سبز و پر از صلح و آزادی برای کشورمان آرزو می‌کنیم.

اللهم حول حالنا الی احسن الحال

امضا: سایتهای کلمه، سحام، جنبش راه سبز (جرس)، نوروز، میزان خبر، تحول سبز، امروز، ندای سبز آزادی، ادوار نیوز، تغییر، خط سبز، رأی ما کجاست، روزنامه نگاران زندانی، ندای آزادی و شبکه تلویزیونی رسا

 

سال نو مبارک

نوشته شده در فرهنگی, اجتماعی, ادبی. برچسب‌ها: , , , , , . Leave a Comment »

موسوی: طرح مکتب ايرانی و اسلام يک جنگ زرگری تازه است


رادیو فردا ميرحسين موسوی، از رهبران مخالفان دولت در ايران، درباره واکنش ها به اظهارات اسفندیار رحیم مشایی، رييس دفتر محمود احمدی نژاد، درباره «مکتب ايرانی» و مکتب اسلام گفته است: اين رويارويی ها يک «جنگ زرگری» تازه است و کسانی مدعی «مکتب ايران» شده اند که در کوتاه ترين زمان سازمان ميراث فرهنگی را متلاشی کردند.

به گزارش «کلمه» ميرحسين موسوی روز سه شنبه در ديدار با گروهی از اسرای ايرانی دوران جنگ هشت ساله ايران و عراق گفته است:« در بحث های اخير متاسفانه طرح يک جنگ زرگری تازه برای خط کشی های تازه ديده می شود و جالب است که امروز کسانی مدعی مکتب ايران شده اند که در کوتاه ترين زمان سازمان ميراث فرهنگی کشور را متلاشی کردند.»

اسفندیار رحیم مشایی در دولت نهم ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را برعهده داشت.

ميرحسين موسوی اضافه کرده است:«سازمانی که حافظ و نگهدارنده مظاهر هويت ملی ما بايد باشد امروز شاهد آن هستيم که همان بلاهايی که بر سر سازمان مدیریت و برنامه ریزی آمد بر سر اين سازمان نيز در حال فرود آمدن است.»

سازمان مدیریت و برنامه ریزی در سال اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد منحل شد.

اسفنديار رحيم مشايی در مراسم پايانی گردهمايی ايرانيان مقيم خارج از کشور در تهران روز ۱۴ مردادماه گفته بود: جمهوری اسلامی بايد از اين پس «مکتب ايران» را به دنيا معرفی کند و «اگر ايرانيان نبودند، اسلام در توهم ناشی از ناسيوناليسم عربی مدفون می‌شد».

اين اظهارت باعث واکنش تند گروهای اصولگرا و حاميان دولت محمود احمدی نژاد شده است.

ميرحسين موسوی در ادامه گفته است که در ميان اين «جنگ زرگری» کسی نمی پرسد کدام «ايران» بايد به جامعه بين المللی معرفی شود.

ميرحسين موسوی گفته است:« ايرانی با بالاترين آلودگی به اعتياد،ايرانی با ۱۴٫۵درصد نرخ بيکاری و ۲۹درصد بيکاری در ميان جوانان،ايرانی با زندان های پر از زندانيان سياسی و دهان های دوخته و رسانه های خفه شده و حقوق بشر پايمال شده،ايرانی که به دليل سياست های خانمان برانداز فاصله اش با کشورهای همسايه رقيب بيشتر می شود.»

ميرحسين موسوی هم چنين تاکيد کرده است:«گفته نمی شود که با گسترش سلطه دروغ و ريا چه بر سر اسلام آمده است. آيا اين اسلام، اسلام آن مرجع عاليقدری است که به دليل حقگويی خانه اش ويران می شود يا اسلام امام جمعه ای است که بدون خم به ابرو آوردن تهمت يک ميليارد دلار پول از بيگانه گرفتن و منتظر ۵۰ ميليارد دلار ديگر ماندن را به رقبای سياسی می زند. يا اسلامی که به بهانه آن توسط سران بالای امنيتی افسانه سرايی پر از تهمت و دروغ در جامعه پخش می شود و در آن به خاطر حفظ خانه تار عنکبوتی اقتدارگرايان، سی سال گذشته انقلاب به زير سوال می رود.»

اشاره ميرحسين موسوی به اظهارات احمد جنتی، دبير شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران درباره اعطای يک ميليارد دلار به رهبران مخالفان دولت از سوی آمريکا است.

احمد جنتی روز ششم مردادماه در مسجد جمکران قم گفته بود:« آمريکايی‌ها يک ميليارد دلار از طريق افراد سعودی که هم اکنون عامل آمريکا در کشورهای منطقه هستند، به سران فتنه دادند و همين سعودی‌ها که به نمايندگی آمريکا صحبت می‌کردند، گفتند، اگر توانستيد نظام را منقرض کنيد، تا پنجاه ميليارد دلار ديگر را هم می‌دهيم».

ميرحسين موسوی در ادامه از شکايت هفت تن از زندانيان رويدادهای پس انتخابات از بعضی از مقامات سپاه پاسداران دفاع کرده و می گويد:« وقتی ۷چهره شاخص و با سابقه روشن ادعانامه ای بر عليه اين افسانه سازی به قوه قضائيه تحويل می دهند، خودشان به زندان اوين برگردانده می شوند.»

هفت شخصيت اصلاح طلب در اعتراض به آنچه که دخالت سازمان يافته گروهی از نظاميان در انتخابات رياست جمهوری سال گذشته و اقدامات «خلاف قانون اين گروه مداخله گر در انتخابات» خوانده اند به قوه قضائيه شکايت کرده اند.

محسن امين‌زاده، بهزاد نبوی، مصطفی تاج‌زاده، عبداله رمضان‌زاده، فيض‌الله عرب‌سرخی، محسن صفايی‌فراهانی و محسن ميردامادی هفت نفری هستند که اين شکايت را امضا کرده‌اند. تعدادی از امضا کنندگان اين شکايت نامه به زندان بازگردانده شده اند.

راه برون رفت از بحران

ميرحسين موسوی در ادامه گفته است:« نه ايرانی که اينها به دنبال آن هستند مورد شناسايی و قبول ماست و نه اسلامی که معرفی می کنند و آن را ابزاری برای رسيدن به مطامع و منافع خود قرار می دهند.».

نخست وزير دوران جنگ ايران تاکيد کرده است که کشور با بحران های داخلی و خارجی روبه رو است و يکی از راهها برون رفت از اين بحران ها پايان دادن به «دروغ درجامعه» و « افسانه سرايی های بيهوده امنيتی» است.

ميرحسين موسوی همچنين خطاب به دولتمردان ايران تاکيد کرده است :« از انحصار گری سرکوب وتخريب دست برداريد به مردم و داوری ملت اعتماد کنيد. صلح اجتماعی ايجاد کنيد. مشکلات به پشتوانه همت اين ملت سر فراز حل می شود و بحران ها پشت سر گذاشته می شود. مشکل موقعی حل می شود که زمينه انتخابات های آزاد غيرگزينشی را فراهم آوريم و قوه قضائيه نشان دهد که از بازجوهای امنيتی فرمان نمي گيرد و مستقل است».

ميرحسين موسوی اضافه کرده است:« بنده يقين دارم تشکيل يک دادگاه منصف و مستقل و علنی برای رسيدگی به همين شکايتی که هفت نفر از چهره های شناخته شده کشور تسليم قوه قضائيه کرده اند، بيش از توپ و تفنگ و موشک هايمان در برگرداندن امنيت به کشور می تواند موثر باشد.»

انقلاب به روش ماندلا – خشونت شاید ، انتقام نه


خشونت طلب نیستم و نخواهم بود ولی وقتی خواهرم رو بگیرند ، نمیگم : خب ، از مراجع قانونی پیگیری می‌کنم !! حتما باهاش رفتار خوبی می‌کنند و چند روز دیگه آزادش می‌کنند.
نه! هر جور شده با هر وسیله‌ای که دارم میرم و نجاتش می‌دم حالا اسمش رو بگذارید خشونت یا هر چیز دیگه‌ای .
اینجا ایرانه !!! هر روز چندصد نفر رو تو زندان می‌کنند و خدا می‌دونه زنده بیرون میان یا نه !!! ( این دقدقه‌ی روزانه‌ی منه )
واقعا باید چه کار کرد: خشونت یا ضد خشونت، با شرایط موجود نمیشه خشونت نکرد.

از طرفی یادم هست که در انقلاب 1357  امثالی چون مهندس بازرگان و دکتر یزدی هم بودند ولی مردم برای اعدامهای خلخالی کف می‌زدند نه فریادهای حمایت از حقوق بشری . چون خشونت و انتقام اصل قرار گرفته بود نه صلح ، نه حقوق بشر و نه دموکراسی.
چی میشه اگر خشونت اصل بشه؟
باید به خودمون نگاه کنیم ، ما هم بخشی از فرآیند گذار به دموکراسی هستیم ، شاید مجبور بشیم از خشونت استفاده کنیم ولی دلیل نمیشه برای خشونت به میدان بیایم .
ما برای دموکراسی و آزادی به میدان می‌آییم و اصل رفتار مسالمت‌آمیزه.
باید خودمون رو برای شنیدن حرفهای حقوق بشری امثال دکتر یزدی و شیرین عبادی آماده کنیم. نه قصابانی چون خلخالی .

باید تخم کینه را امروز بخشکانیم ، تخم کینه‌ای که ساواک در دل آخوندها ، سپاه و وزارت اطلاعات در دل ما سبزها، سلطنت طلبها ، زندانیهای سیاسی و … کاشت و اگر ما هم انقلابی و خشونت‌طلب و پیرو خلخالی‌ها شویم، در دل دیگران خواهیم کاشت.
می‌دانم که هیچکس این جنایات را فراموش نمی‌کند ولی با انتقام ریشه‌ی این درخت کینه ضخیم‌تر می‌شود.
از ماندلا بیاموزیم که در صبح پیروزی ، پس از 27 سال زندان و شکنجه خطاب به حاکمان سابق گفت:
نمی‌توانم شکنجه‌ها وجنایات شما در زندان را فراموش کنم ، ولی یک کار را می‌توانم بکنم و آن این است که شما را ببخشم.
او با این کار جامعه‌ای را بنا کرد که کینه از گذشته در آن خشکید.
از ماندلا بیشتر بدانیم : نلسون ماندلا

ماندلا در تمام طول مبارزات مسلحانه‌ی خود «انتخاب مبارزه‌ی مسلحانه» را از روی ناچاری و بسته بودن تمام راهها عنوان می‌کرد و در روز پیروزی اعلام عفو عمومی کرد، نه کسی را کشت، نه اعدام کرد و نه زندانی.
جمله ی معروف » اعتراف کن ، پوزش بخواه و عفو شو » که بعدها نام قانون به خود گرفت باعث شد که هیچ مالی مصادره نشود و هیچ کس بخاطر اعمال گذشته‌اش مجازات نشود و به این ترتیب اتحاد واقعی میان سفید و سیاه شکل گرفت.
این الگو در سالهای دورتر و در امریکا نیز آزموده شده بود; وقتی در سال 1865 ژنرال یولیسس گرانت پس از پیروزی در جنگ داخلی نه کسی را به اسارت گرفت و نه مجازات کرد و بدین ترتیب کینه به سرعت پایان یافت.
اگر این الگوهای موفق را داریم چرا باز راه خمینی و خلخالی و خامنه‌ای را برویم و تخم کینه را بکاریم و جنایت درو کنیم.

بیانیه‌ی ماندلا در دادگاه:
«در طول زندگی‌ام خود را وقف مردم آفریقا کرده‌ام. با استیلای سفدپوسان مبارزه کرده‌ام، و با استیلای سیاهان نیز مبارزه کرده‌ام. به دنبال آرمان جامعه‌ای آزاد و دموکراتیک که همه بتوانند در آن در توازن و با فرصت‌هایی برابر زندگی کنند بوده‌ام. این آرمان من است که امیدوارم با آن زندگی کرده و بدان دست یابم. اما اگر نیاز باشد آماده‌ام برای این آرمان بمیرم.»

سخنان ماندلا پس از آزادی  ۱۱ فوریه ۱۹۹۰ :
«»توسل ما به مبارزه مسلحانه در سال ۱۹۶۰ با تشکیل (اومخونتو وی سیزوه) شاخه نظامی کنگره ملی آفریقا صرفاً اقدامی دفاعی در برابر خشونت آپارتاید بود. عواملی که ایجاب کننده مبارزه مسلحانه بود امروز همچنان باقی است. ما چاره‌ای جز ادامه نداریم. امیدواریم به زودی شرایطی برای حل این مسائل از طریق مذاکره فراهم شود، تا دیگر نیازی به مبارزه مسلحانه نباشد.»»

باورش سخت است که پس از30 سال مبارزه مسلحانه در یک کشور و 27 سال تحمل زندان ، بگویی : اگر شرایط مذاکره فراهم باشد ، مذاکره میکنیم.

http://fa.wikipedia.org/wiki/نلسون_ماندلا

ابراهیم یزدی به اتهام تاسیس “نهضت آزادی” پیش از انقلاب محاکمه می شود
حسین کروبی خطاب به سردار نقدی: آنانی كه دستشان به خون ملت ایران آغشته است باید مجازات شوند

24 اسفند 4 شنبه سوری سبز